زندگی با چشمان بسته عمیق تره! تهشه! ته شنیدن، ته چشیدن، ته لمس کردن.

اگه با چشمهای بسته غذایی رو بخوری، به جایی بری، چیزی رو لمس کنی به نغمه طبیعت گوش کنی همش حس واقعیه.‌ همه چی لذتش چند برابره.

شاید بارها به جاهای مختلفی سفر کرده باشی و چیزای زیادی دیده باشی اما هرگز مسافرت به خارج از کشور با چشمای بسته نداشتی. بوی غذاهای بومی و محلی، جنس پارچه ها و لباساشون، صداهای فضاشون همه و همه شگفت انگیزتر میشه برات.

کتاب در کنار بسفر ماجرای سفر متفاوت تر یه بانوی نابینا به استانبوله که نه تنها میتونه یه راهنمای خوب برای کسانیکه نخستین بارشونه به این شهر سفر میکنن بلکه سفرنامه جذابیه برای همه. تو این اثر نویسنده مارو از لحظه ورود به فرودگاه با خودش همراه میکنه و از برخوردهای عجیب، خوب و بد آدما تا رسیدن به مقصد و استقبال گرم خانواده مهربون میزبانش تعریف میکنه. صمیمانه از مناظر زیبای استانبول تا خریدها برامون میگه تا علاقه اش به حیوونا. جوری که هر خواننده ای حس میکنه باهاش رفته سفر همه اینارو خودش داره میبینه و حس میکنه و میشنوه.